Monday, October 28, 2013

از جمله اثرات تغییر دین


 

سامانتا لوئیتویت دختر بریتانیایی که مدتی ست به اسلام گرویده در حمله تروریستی به یک مرکز خرید در نایروبی که بیش از ۶۰ کشته به جای گذاشت نقش داشت، نامه هایی به صورت شعر در ستایش بن لادن نوشته بود که در کامپیتر شخصیش کشف شده.
لوئیتویت ۲۹ ساله، معروف به “بیوه سفید”، همسر جرمین لیندسی، بمب‌گذار انتحاری است که در سال ۲۰۰۵ با سه اسلامگرای دیگر حملاتی به شبکه حمل و نقل عمومی لندن انجام دادند و ۲۶ شهروند را کشتند و خود نیز کشته شد.

Sunday, October 27, 2013

دولتِ تَدبیر و اُمید، حبیب الله گلپری پور را به جُرم کتاب خوانی کُشت!






حبیب الله گلپری پور نه سارق مسلح بود و نه قاچاقچی مواد مخدر، نه تروریست بود و نه آدمکش، آنچه که حکومت را می ترسانَد اندیشه های گلپری پورهاست. حبیب الله را با چند کتاب دستگیر کردند و به جُرم داشتن کتاب و خواندن شان، در یک دادگاهِ فرمایشی پنج دقیقه ای، بدون داشتن هرگونه وکیل و یا حق دفاع، مُحارب نامیدنش و حُکم اعدامش را صادر کردند.

چون نیک بنگریم این سکوت و خاموشی ماست که به یابویِ این دون کیشوت هایِ چوبین میدانِ رَمیدن داده تا اینچنین فرزندانِ ایران زمین را با دلایل واهی و دروغین، به خاک و خون بکشانند؛ اگر ما ملت آزادی خواه و شَریفی داشتیم، اگر ما مردم فَهمیده و انسان دوستی بودیم، اگر ما دارایِ جامعه ای با شعور و با دانش و عدالت طلبی بودیم، نخست اینکه هرگز چنین حکومت پلیدی سه دهه بر جان و مال و هستی و نیستی مان حکومت نمی کرد و دیگر اینکه هیچگاه هَم میهنان مان به جُرم داشتن و خواندن کتاب و یا هَر جُرم دیگری، اعدام نمی شدند.

رَسانه های جَمعی مان هَم که همواره درگیر بازی کثیف "خودی و غیر خودی" بوده و هَستند، نقض حقوق بشر فقط محدود به همفکران و همراهانِ خودشان می شود، برای مثال رسانه های اصلاح طلب جُملگی حمله به دختر میرحسین موسوی را محکوم کردند ولی به راستی کدام یک، در سوگِ حبیب الله گلپری پور، جوانِ کُردِ بیگناهی که کشته شد، قلم زدند؟

Saturday, October 19, 2013

عکس روز

 درسی که شیعه ی افریقایی از وصله جوراب رهبری گرفت!


Friday, October 18, 2013

قطعه ای از بهشت روی زمین




خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید
دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را
سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را
چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را
حال نیازمندی در وصف می‌نیاید
آن گه که بازگردی گوییم ماجرا را
بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت
دیگر چه برگ باشد درویش بی‌نوا را
ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی
تا مدعی نماندی مجنون مبتلا را
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را

حضرت سعدی

کوتاه و زیبا


هفتاد در صد بدن انسان را آب تشکیل می دهد
هفتاد در صد بدن یک ایرانی را شعار

Picture of the day


Thursday, October 17, 2013

چرا با اسلام مخالف هستید؟


این سوالی است که بسیاری از مسلمانان و اسلامگرایان مطرح میکنند.

در باب پاسخ به این پرسش شاید بتوان کتابها نوشت و در واقع کتابها نوشته شده است. اما بصورتی بسیار چکیده و مختصر میتوان گفت به دلیل اینکه اسلام منافع مارا در خطر انداخته است.

اسلام در واقع یک انگل اجتماعی است به دلیل اینکه:
◾با آزادی در تضاد است
◾با مردمسالاری در تضاد است
◾با حقوق بشر در تضاد است
◾مروج تروریسم و اندیشه کشی و اختناق است
◾مبتنی بر خرافات و مفاهیم غلط و باطل همچون توحید و معاد و نبوت است
◾عامل فقر فرهنگی و علمی و مادی است

از منافع هر انسانی برخورداری کامل از حقوق بشر و زیستن در دنیایی آزاد و در حکومتی مردمسالار و برخورداری از رفاه و زندگی شاد و آرام است.
اسلام بطور جدی با این منافع شخصی و ملی و انسانی در تناقض است، بنابر این، هر انسان انساندوست، اخلاقمدار، آزادیخواهی و طرفدار حقوق بشری اساساً باید مخالف اسلام باشد، و اگر نباشد یا اسلام را نشناخته است و یا اینکه در صداقت او باید بسیار شک کرد.

از این گذشته دنیای امروز دنیای جادوگری و موهوم پرستی و خرافات نیست، دنیای امروز دنیای خردگراییست خردگرایی یعنی اصالت عقل را پذیرفتن. یعنی هر آنچه با عقلانیت در تضاد است را نپذیرفتن و قبول کردن مفاهیم و معانی تنها در صورتی که بتوانند از فیلتر عقلانیت با موفقیت عبور کنند. خردگرایی در مقابل دین خویی و ایمان تعریف میشود. خردگرایان همیشه حاضر هستند تا عقاید گذشته خود را کنار بگذارند و عقاید جدیدی را قبول کنند.

به گفته انیشتن:
از لباس کهنه خود خجالت نکش، بلکه از افکار کهنه ات خجالت بکش.

نقل قول

بايد آزادي را همراه عدالت انتخاب كرد؛ يكي بدون ديگري بي معناست. اگر كسي نان شما را بگيرد آزادي شما را هم گرفته است و اگر كسي آزادي شما را بربايد مطمئن باشيد كه كه نان شما نيز در معرض تهديد است.

" آلبر كامو "

آلبر کامو (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌تبار بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است.

"عید" قربان...





اخطار:+18

آیا قربان و رسم قربانی به گونه ای ادامۀ همان قربانیهای بیهوده ،خرافی و بقایائی ازقربانیهای زمان اساطیری و دوران جهالت نیست ؟
ریختن خون دام برای خرید خانه ، اتومبیل ، تولد نوزاد ، ازدواج ، جلوی تابوت ، نذورات مختلف ، دستجات عزاداری ، مسئولین ، افتتاح مغازه ، رستوران ، جلوی پای عروس ، ذائر و دراغلب مراسمات جشن و عزا , ... انجام میشود.
با توجه به اینکه ذبح دام در غیر از فضای کشتارگاه و استاندارد و ریختن خون و ضایعات و فضولات حیوانات در منازل و معابرو تهدید علیه بهداشت و در بر دارنده عوارض مهلکی همچون سرایت بیماریهای خطرناک عمومی , انتشار بیماری های ویروسی ،میکروبی ،انگلی از طریق خون و از جهتی دیگر آزار واذیت شهروندان وهمسایگان ، آلودگی زیست محیطی و کثیفی معابر ، خودروها و لباس شهروندان و بروز ضایعات و ناراحتی های روحی وروانی برای شهروندان به همراه دارد
نکته تعجب برانگیز این است که با این همه هنوز هم این عادات در میان مردم رواج بسیاری دارند و پسندیده تلقی میشوند
راستی چرا در طول ادوار مختلف خدایان قربانی میخواستند؟

Tuesday, October 8, 2013

چهره های ایران: حبس ناعادلانه شهروندان

چهره های ایران: حبس ناعادلانه شهروندان


 نام: فاران حسامی
شغل: معلم
تاریخ بازداشت: ١۵ ژوئیه ٢۰١٢
اتهامات: عضویت در جامعه بهاییت و تبانی برای بر هم زدن امنیت ملی
حکم: ۵ سال حبس

Some of my side notes. (“Why I Am Not A Christian” by Bertrand Russell, Part II)



The First-cause Argument

Perhaps the simplest and easiest to understand is the argument of the First Cause. (It is maintained that everything we see in this world has a cause, and as you go back in the chain of causes further and further you must come to a First Cause, and to that First Cause you give the name of God.) That argument, I suppose, does not carry very much weight nowadays, because, in the first place, cause is not quite what it used to be. The philosophers and the men of science have got going on cause, and it has not anything like the vitality it used to have; but, apart from that, you can see that the argument that there must be a First Cause is one that cannot have any validity. I may say that when I was a young man and was debating these questions very seriously in my mind, I for a long time accepted the argument of the First Cause, until one day, at the age of eighteen, I read John Stuart Mill's Autobiography, and I there found this sentence: "My father taught me that the question 'Who made me?' cannot be answered, since it immediately suggests the further question `Who made god?'" That very simple sentence showed me, as I still think, the fallacy in the argument of the First Cause. If everything must have a cause, then God must have a cause. If there can be anything without a cause, it may just as well be the world as God, so that there cannot be any validity in that argument. It is exactly of the same nature as the Hindu's view, that the world rested upon an elephant and the elephant rested upon a tortoise; and when they said, "How about the tortoise?" the Indian said, "Suppose we change the subject." The argument is really no better than that. There is no reason why the world could not have come into being without a cause; nor, on the other hand, is there any reason why it should not have always existed. There is no reason to suppose that the world had a beginning at all. The idea that things must have a beginning is really due to the poverty of our imagination. Therefore, perhaps, I need not waste any more time upon the argument about the First Cause. 

I don't recall a time that I actually believed in this argument, though I should mention that this doesn't mean that I always denied it.

"If every thing has to has a cause then what is the cause of god? And if not why is god the first cause?" This was the first question that I came up with(at the age of 16), it also was the start of my disbelief . Unlike Bertrand Russell I did not read/heard about it anywhere, until some years later.

LOL!

Some of my side notes. (“Why I Am Not A Christian” by Bertrand Russell, Part I)



From now on I’ll write about my favorite paragraphs of my favorite books every once in a while. I’ll try to keep it short so you won’t get bored.


I’d like to begin with the one that I respect the most, Bertrand Russell.



“Why I Am Not A Christian”
by
Bertrand Russell



Introductory note: Russell delivered this lecture on March 6, 1927 to the National Secular Society, South London Branch, at Battersea Town Hall. Published in pamphlet form in that same year, the essay subsequently achieved new fame with Paul Edwards' edition of Russell's book, Why I Am Not a Christian and Other Essays ... (1957).

“Why I Am Not A Christian” by Bertrand Russell



As your Chairman has told you, the subject about which I am going to speak to you tonight is "Why I Am Not a Christian." Perhaps it would be as well, first of all, to try to make out what one means by the word Christian. It is used these days in a very loose sense by a great many people. Some people mean no more by it than a person who attempts to live a good life. In that sense I suppose there would be Christians in all sects and creeds; but I do not think that that is the proper sense of the word, if only because it would imply that all the people who are not Christians -- all the Buddhists, Confucians, Mohammedans, and so on -- are not trying to live a good life. I do not mean by a Christian any person who tries to live decently according to his lights. I think that you must have a certain amount of definite belief before you have a right to call yourself a Christian. The word does not have quite such a full-blooded meaning now as it had in the times of St. Augustine and St. Thomas Aquinas. In those days, if a man said that he was a Christian it was known what he meant. You accepted a whole collection of creeds which were set out with great precision, and every single syllable of those creeds you believed with the whole strength of your convictions.

آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را می‌دهد؟

 برای پاسخ دادن به این پرسش، نخست باید تعریفی درست از تجاوز جنسی را ارائه داد، سپس به تعاریف اسلام از ازدواج، محدوده و شرایط آن پرداخت.
    هرگونه تلاش برای ایجاد رابطه‌ی جنسی که که فرد بداند رضایت قلبی شریک جنسی‌اش در آن نیست، تجاوزی است جنسی.
از دید اسلام، ازدواج پیمانی است دو و یا چند گانه با شرایطی متفاوت برای اطراف قرارداد(زن و مرد) .
تجاوز جنسی همواره از سوی مردان صورت می‌گیرد، پس محدوده‌ی اختیارات مردان را بر طبق نظر اسلام در این زمینه مورد بررسی قرار می‌دهیم. 
    در اینجا به بررسی آیات قرآن در رابطه با تجاوز به زنان کفار که بعنوان کنیز به اسارت گرفته شده اند (ملک یمین) می‌پردازم:
هدف اصلی ازدواج از دید اسلام، آرامش جنسی مرد است:
    وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (روم/21) و از نشانه‏هاى او اينكه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى‏انديشند قطعا نشانه‏هايى است.
    در اینجا آشکار است که گوینده‌ی سخن هدف از خلقت زن را آرامش مرد می‌داند؛ زیرا خطاب آیه به مردان است و از ضمیر مذکر " كُم" استفاده شده؛ ضمنا الیها جفت(زوج) این نفس می باشد که ضمیری است مؤنت.


Monday, October 7, 2013

ظریف : ببخشید شکر اضافی میل نمودم



نمی دانم الان برادران بنفش اندیش اصلاح‌طلب شروع به تکذیب می‌کنند یا خیر، ولی به نقل از محمد جواد ظریف، ایشان درجلسه کمیسیون امنیت ملی درروز یکشنبه از ملاقات طولانی با جان کری ابراز پشیمانی کردند و همچنین فرمودند تماس روحانی با اوباما نابجا بود.
برادران بنفش اندیش که دربوق وکرنا این قضیه را بزرگ نمودند و جوری صحبت کردند انگار فردا صبح روابط ایران و آمریکا برقرار می‌شوند این یکی را هم تحویل بگیرید که وزیر خارجه دولت امید و اعتدال وفاداری به ولایت را به اوباما و کری ترجیح داد.
به چه زبانی بگوییم بابا جان! اینها همه سر وته یک کرباس هستند، و به چه زبان بگوییم محمد جواد ظریف گفت ببخشید شکر اضافی میل نمودم؟
این خبر با تیتر درشت درشماره امروز کیهان نقل شده است لابد چند ساعت پس از انتشا ردوباره بوق بنفش الله به راه می افتد که نه بابا! ظریف چنین چیز نگفت. حالا ظریف اگر واقعا چنین چیزی گفته باشد تکلیف هزاران لایک درفیس بوک چه می‌شود؟
لابد خواهند گفت: لایک ما را پس بده .

منبع

Sunday, October 6, 2013

دوران طلایی خمینی؟!

دوران طلایی خمینی؟

تمام بدن کافر حتی مو و ناخن و رطوبت های او نجس است بنابراین اگر دست تر به او گذاشته شود نجس می شود (توضیح المسائل امام خمینی، م 107 - ترجمه اجوبه الاستفتاآت مقام معظم رهبری، س 316 ) 

نجاسات ده چيز است: اول: بول. دوم: غائط. سوم: منى. چهارم: مردار. پنجم: خون. ششم و هفتم: سگ و خوك. هشتم: كافر. نهم: شراب. دهم: عرق حيوان نجاست خوار

اگر پدر و مادر و جد و جده بچه نا بالغ كافر باشند آن بچه هم نجس است

یهودیان در باره ی ما و کورش چه فکر میکنند و ایرانی مسلمان در باره ی آنها چگونه فکر میکنند



یهودیان در باره ی ما و کورش چه فکر میکنند و ایرانی مسلمان در باره ی آنها چگونه فکر میکنند

درود بر یهودیان. درود بر شرفشون. ایرانی مسلمان استخوان‌های امامان عربی‌ را لیس میزنند که هر کدومشون ۳۰ و ۴۰ تا گنیز ایرانی داشتند. تا حالا ایرانی مسلمان ندیدم که غیرت ایران را بکشه.

اظهار نظر یکی‌ از یهودیان حاضر در نمایشگاه:

در زمانی‌ که حقوق بشر کسی‌ نمی‌دونست چی‌ است. حقوقی بشر اصلا نداشت. اصلا بشر عقل نداشت اونزمان یک فرمانروای عظیم ایرانی پیدا میشه و چنین چیزی رو [منشور حقوق بشر] درست میکنه. به هر حال ما باید گنج عظیمی‌ رو که برای ما به ارث گذاشته شده و اون فرهنگ و تاریخ ماست قدرشو بشناسیم و حفظش بکنیم و به بچه هامون بسپاریم


ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺍﻋﺪﺍﻡ

ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺍﻋﺪﺍﻡ



همچین جمع شدند انگار دارند فیلم سینمایی نگاه میکنند. بی‌ شرفا. بعدا هم فحش میدی به بعضی‌ هابر می‌خوره. آیا اینها همونایی نیستند که حقوق بشر میخواهند؟ تساوی حقوق میخواهند؟ 
همچین ملتی رو باید گه بگیری بهتره. البته بلا نسبت بعضی‌ ها. این‌ها همون مردمی هستن که گذراندن قانون آزادی ازدواج مرد مسلمان با دختر خوانده ۱۳ ساله رو میشنوند و دوزاریشون که نمیفته هیچ، خوش خوشانشون هم میشه. اسلام رید به این مردم و مملکت و رفت. بجای آزادی باید بهتون دسته هونگ بدن.
امیدوار بودید که از جهان سومی‌ در بیأییم؟

نقل قولی از احمد کسروی 1






شما (ملایان) اگر معنی دين را ميدانستيد، ميدانستيد كه خدا را در راهبردن اين جهان آيينی هست آيين بسيار استواری كه هيچگاه ديگر نگردد، اين میدانستيد كه داستان امام ناپيدا و آن « عجايب و غرائب » كه بآن داستان بسته‌ايد:
« دجال از چاه بيرون خواهد آمد، آفتاب از مغرب سر خواهد زد، عيسی از آسمان فرود خواهد آمد، توپ و تفنگ از كار خواهد افتاد، مردگان زنده خواهند گرديد...» همه با آيين خدا ناسازگار است.
ولی چون از نادانی معنی دين را نميدانيد اينست گستاخانه بخدای آفريدگار چنين دروغهايی ميبنديد.
آنگاه شرم نكرده مي‌گوييد:
« اينها از ضروريات دينست هر كس اينها را نپذيرد بيدینست».
در حاليكه بيدين و خداناشناس شما ملايان هستيد كه اينگونه كارهای خرد ناپذير را بخدا ميبنديد، بيدين شماييد كه از آيين خدا ناآگاهيد، بيدين شماييد كه جز شكم پرستی آرزويی در جهان نداريد.
ببينيد: شما تا چه اندازه نادانيد كه چون ما می گوييم يك مردی هزار سال زنده نتواند ماند، شما پاسخ داده ميگوييد: « از قدرت خدا چه بعيد است؟!..» و از بس نافهميد اين نميدانيد كه خدا برای توانايی خود مرزی پديد آورده و برای كارهای خود آيينی گزارده.
اين نميدانيد كه هرچه تواند بود نبايد بود.

احمد کسروی