Monday, April 14, 2014

«مردم ایران زامبی شده‌اند»






به گزارش رادیو بین‌المللی چین (CRI)، این متن انتقادی که نویسنده آن ناشناس است، اشاره داشته که مردم ایران مانند زامبی‌ها هیچ هدف و آرزویی ندارند و تنها صبح و شب‌های خود را به هم پیوند می‌زنند.
یادداشت «مردم ایران زامبی شده‌اند»، تاکنون هزاران مرتبه در ایمیل و شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده و بسیاری از کاربران آن را مورد توجه قرار داده‌اند. نگارنده همچنین ابعاد مختلف زندگی امروز گروه بزرگی از ایرانیان را هدف انتقاد تند خود قرار داده است.
متن کامل این یادداشت بدین شرح است:

Saturday, April 5, 2014

اوج نبوغ امام خمینی!



شاید فکر کنید جالب ترین جمله ای که از امام القاتلین خمینی خبیث شنیده اید این بوده:
«دانشگاه باید دانشگاه باشد، دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست»
یا این جمله ی «طوری نکنید که فکر کنند طوری شده!»
البته عَمام به واسطه ی علم لدنی که داشتند و اینکه از نعمت داشتن پدری دلسوز محروم بودند از این مزخرفات زیاد می گفتند ، حالا تصور کنید زیر سایه ی پدر ، اون هم مردی مثل مصطفی هندی ، حافظ اموال دزدی که به ضرب گلوله ی افراد دولتی کشته شد رشد پیدا می کرد ببینید چی میشد
به هر حال معروف ترین جمله ی امام همانا جمله ی معروف
«امام را دعا کنید»
بوده ، یعنی اوج خلاقیتش بوده هااااا

Wednesday, April 2, 2014

دشمنت را بشناس


توجه، این مطلب توسط نویسنده ی این وبلاگ نوشته نشده است منبع

ادوارد شرلی یک افسر سیا است که با پوشش کنسول آمریکا در استانبول کار می کند. وظیفه اصلی او این است که از میان ایرانیانی که تقاضای اقامت در آمریکا را دارند افرادی را انتخاب کرده و آنها را تخلیه اطلاعاتی کند. اما او در حقیقت به زبان فارسی مسلط است و به تاریخ و فرهنگ ایران عشق می ورزد. او با ایرانی ها درحالی سروکله می زند که همواره برای به دست آوردن ویزا و اقامت چاپلوسی وی را می کنند اما شرلی دوست دارد که ایرانی ها را در ایران و در محیط واقعی آنهاببیند و بشناسد. او دوست دارد که به تهران، شیراز و اصفهان سفر کند و بناهای تاریخی شهرها را ازنزدیک ببیند. از همین رو تصمیم می گیرد با کمک یک راننده کامیون ،که با نام حسین معرفی می شود، به صورت قاچاقی از مرز ترکیه رد شده و به سفری اکتشافی در ایران دست بزند.
کتاب دشمنت را بشناس سفرنامه ای است که شرلی پس از بازگشت از این سفر ممنوعه نوشته است اما بیشتر از اینکه سفرنامه باشد یک بیانیه یا مقاله جامعه شناسی درباره رفتار و هویت ایرانی هاست. شرلی با شناختی که از قبل از ایران و ایرانی داشته و با مطالعات گسترده تاریخی اش سعی می کند که یک مطالعه انطباقی از داشته های آکادمیک و واقعیتهای موجود به عمل آورد.  کتاب دشمنت را بشناس توسط مهدی جدی نیا و م.سرایدار نیکفر ترجمه شده و به وسیله نشر آتیه منتشر شده است.
جملاتی که در زیر آورده ام بخشهایی از داوری های ادوارد شرلی درباره ایران و ایرانی های پس از انقلاب است :

Monday, March 31, 2014

عکس روز


 

سی و پنج سال پیش در چنین روزهایی که پادشاه در تبعید بود، بخشی از مردم شاد و سر خوش در کوچه و خیابان عکسش را با تیر نشانه می گرفتند!

Sunday, March 23, 2014

عکس روز







در سالهای اول پس از جنگ جهانی اول که شوروی میخواست از طریق عواملش گیلان را از ایران جدا کند ، پس از منکوب کردن میرزاکوچک ، روزی رضا شاه بزرگ به انزلی مسافرت کرده بود و در بالای بالکن شهرداری (سینما هلال احمر) ایستاده بود و فضای بزرگی‌ را دید که خالیست. وی دستور داد تا در آن محوطه پارکی‌ بزرگ برای مردم بسازند که به شکل تفنگ به طرف شوروی نشانه گرفته است!!
.
عکس بر گرفته از دهه ۵۰

Thursday, March 13, 2014

تاریخ مصرف «حسن روحانی» برای «حکومت ولایت فقیه» رو به پایان است!


کاترین اشتون، هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سفری که به تهران داشت با چند تن از فعالان حوزه زنان و همچنین مادر «شهید راه آزادی» ستار بهشتی، در سفارت اتریش دیدار داشت.
آخوند صادق لاریجانی، ریس قضاییه حکومت، روز گذشته در واکنش به این دیدار با حمله شدید به وزارت خارجه، دولت منتصب را تهدید به برخوردهای قضایی نمود. آخوند لاریجانی گفت: 
"اين تماسهای اينطور مديريت شده، واقعا چيز عجيبي است. وزارت محترم خارجه بر حسب گفته سخنگوش، می گوید ما مطلع نبوديم. گزارشهايي ما داريم ، هم رسمی و هم غير رسمی كه خانم اشتون صراحتاً گفته ما با توافق با وزارت خارجه اين كار را انجام داديم و ايشون صراحتا گفته است ما اصلاً شرط كرده بوديم وقتی در ايران می آييم با جامعه مدنی تماس داشته باشيم. اگر حرفها صحيح باشد بايد گفت يك مصيبت است و اگر درست نباشد و دستگاه امنيتي كشور و وزارت خارجه مطلع نباشند اين را بايد گفت مصيبت عظما است. من اينجا صراحتا عرض مي كنم اگر بنا باشد اين وضعيت ادامه پيدا كند و برخلاف موازين و بر خلاف امنيت كشور و مصالح عمومي كشور بخواهند همچنين رفتاري كنند، مسلما قوه قضائيه ورود پيدا مي كنه و بقيه تبعاتش هم بعهده وزارت خارجه است و كساني كه مسئول بودند...... بنده به وزير خارجه عرض مي كنم با كمال احترام از امروز به همه مدعوين تون بگيد در مورد هر رفتار خلاف قاعده و ضابطه كه در كشور رخ بدهد دستگاه قضايي ممكن است برخورد كند. اين را از الان بدانيد و بهشون اعلام بكنيد"
ادامه مطلب

Saturday, March 8, 2014

چه کسی کتاب قرآن را نوشته است؟



برگرفته از رادیو زمانه

تحقیقی بر ریشه های سریانی قرآن

دانیل پایپز، ترجمه از امین قضایی

توضیح مترجم: این متن توضیحاتی است بر نتایج به دست آمده از پژوهش های تاریخی و ریشه شناختی از قرآن. در اینجا مثال های جسته و گریخته ای از قرآن آورده می شود که نشان می دهد متن قرآن ریشه های سریانی دارد و از چند کلمه مبهم قران نیز رمزگشایی شده است. تمرکز این مثال ها روی سوره های مکی هستند و استدلال می شود که این آیات از متون و نسخ مسیحی قدیمی تر اقتباس و ترجمه شده است. البته این ادعا در مورد بسیاری از سوره های مدنی نمی تواند صادق باشد (نویسنده اشاره ای به این قضیه نمی کند) چرا که پیش زمینه تاریخی مشخصی دارند و اشاره به وقایعی (درست یا غلط)مانند جنگ های محمد، ازدواج او با زنان، توصیه به عبادات و احکام شرعی دارد. با این حال تفاوت آشکار بین سوره های مکی و مدنی و به خصوص گنگی سوره های کوتاه قران نشان می دهد که قرآن یک جمع آوری متاخر از متون متعدد است.
پاسخ ساده به این سئوال این است که ما نمی دانیم. قرآن متنی بدون پیش زمینه است و ما واقعا چیز زیادی درباره اینکه از کجا آمده نمی دانیم. اما می دانیم که این متن از آسمان نیامده و چنین منی محصول ذهن بشر در یک زمان و فرهنگ و محیط زبانی خاص است و در مورد قرآن، متن واقعا محصول فرهنگ ها و زبان های خاورمیانه ( و نه حجاز) در اواخر دوران باستان است و هیچ ربطی به حجاز ندارد.

اگر شما ادعای قرآن را در سوره ۱۲ ، آیه دوم بررسی کنید در آنجا می گوید: قُرْاءنًا عَرَبِیًّا این البته ویرایش و نگارش نویسندگان مسلمان متاخر در بین النهرین در قرن نهم است و ما آنرا به شکل قرآن عربی می خوانیم، اما وقتی این نگارش را در نظر نگیریم (که به ر ـا عرـا ختم می شود) به یک رسم الخط پایه ای می رسیم که هیچ کس نمی تواند آنرا بخواند اما جالب توجه این است که این اصلا عربی نیست و باید یک زبان سریانی باشد که عربی شده است (یعنی فاقد الف در کلمه قرآن و عربی است) و باید به شکل قرآن عربی بوده باشد و می تواند به صورت قریان غربی یا آیات غربی خوانده شود که به وضوح سریانی است و هیچ شکی نیست که زبان سریانی کلیدی است برای بازکردن قفل متن قرآن چرا که کتابی که ادعا می کند کتابی روشن است ، هیچ راهی نیست که شما بتوانید آنرا بفهمید مگر با خواندن تفاسیرش و حتی اگر با تفاسیر علامه های مسلمان هم آنرا بخوانید می فهمید که این علامه ها هم در اغلب موارد آنرا نمی فهمند و من در اینجا دو مثال می آورم:
۱٫ قرآن محمد را امی توصیف می کند که توسط علمای اسلام به عنوان تحصیل نکرده یا عامی توصیف می شود اما این کلمه به روشنی از کلمه عبری am ha aretz یا قوم مشترک می آید و این به این سبب است که در قرن سوم (یعنی زمانی که متاخرین قران را ویرایش کردند) ارتباط با زبان عبری قطع شده بود.
۲٫ کلمه فرقان در سوره ۲۵ برای علمای اسلام یک کلمه اسرارآمیز است و آنها می گوید که از ریشه فرق به معنای جدایی می آید. اما این اصلا عربی نیست و مشخص است که از کلمه سریانیPurqana یا رستگاری می اید که آشکارا مفهومی مسیحی است.
مثال های بی شماری وجود دارد که علما هیچ تصوری از معانی آن ندارند و نمی دانند که قرآن چه می گوید( برای مثال حورین که در واقع به معنای انگور است و نه باکره های بهشتی)
پس واقعا قرآن چیست؟ اگر منظور ما از قرآن همین قرآنی است که نسخه اصلی آن در قاهره در سال های ۱۹۲۳ و ۱۹۲۴ تایید شده، همانطور که قبلا گفته ام در پاسخ به این سئوآل مشکلات زیادی داریم.
لایه اصلی قرآن خط الرسم اش است که هیچ کس نمی تواند آنرا بخواند و به همین خاطر علمای اسلام مجبور بودند که به نگارش های قرن سوم هجری رجوع کنند و هدف این بود که گرامر قرآن را بررسی کرده و مشکلات زبانی متن را که بسیار بود برطرف کنند چون یک متن شرعی باید ثابت باشد و به همین خاطر است که وانزبورگ Wansbrough به درستی معتقد است که قرآن تا قبل از قرن سومی هجری نمی توانسته مشروعیت یابد.
و حتی نام سوره های قرآن نیز تا قرن دهم هجری ثابت نبود. برای مثال طبری سوره ۱۰۵ را ألَمْ تَرَ می خواند اما اکنون این سوره الفیل خوانده می شود که نشان می دهد حتی نام های سوره ها نیز در طول زمان تغییر می کرده است.
نظر به این موارد ما واقعا نمی دانیم که نویسنده قرآن که بوده و چه می گوید.
می توانم در اینجا برای شما برخی از پژوهش ها و نظریات صائب را درباره مولف قرآن بیاورم.
۱٫ کریستف لوکزنبرگ Christoph Luexenberg معتقد است که قرآن در واقع یک متن سریانی عربی بوده و وی قادر شده است که برخی از سوره ها و آیات را رمزگشایی کند. برای مثال سوره کوثر هیچ معنایی نمی دهد اگر شما آنرا متنی سریانی در نظر نگیرید. اما اگر این کار را بکنید معنای این سوره مبهم آشکار می شود. همچنین اگر شما سوره ۹۷ یا سوره قدر را بخوانید کلمه قدر هیچ معنایی نمی دهد و یک کلمه مبهم است. ولی وقتی به عنوان یک کلمه سریانی در نظر بگیرید این کلمه همان qadra یا به معنای تقدیر است و لیله القدر در واقع به معنای شب سرنوشت ساز در مسیحیت سریانی است و اشاره به تولد مسیح دارد.
لوکزنبورگ همچنین اولین کسی بود که دریافت کلمه حورین در قرآن که ما آنرا به معنای باکرگان بهشت الله تصور می کنیم معنایی جز میوه انگور نمی دهد.
من بر این عقیده ام که آنچه لوکزنبورگ می گوید کلیدی است برای درک آنکه واقعا چه کسی قرآن را نوشته است.
۲٫ آنجلیکا نیوویرز Angelika Neuwirth مسئله زیر را بررسی کرده است: چرا از قرآن در مناجات و عبادات در مقایسه با انجیل نزد یهودیان و مسیحیان خیلی کم استفاده می شود. چرا باید اینطور باشد و همیشه اینطور بوده است؟ وی که این مسئله را برجسته ساخت در بخش مکی قرآن ردی از بخش های مناجاتی یافت که بعدا از بین رفته است.
و این گفته توضیح بسیار مناسبی می تواند باشد برای سوره دوازدهم آیه دوم و اینکه قرآن چیزی بیش از یک مناجات نامه مسیحی نیست و منبع آن واقعا انجیل است و به همین خاطر است که قرآن همیشه فرض می گیرد که خواننده قرآن باید با انجیل آشنا باشد.
۳٫ اکنون اگر قرآن را بخوانید متوجه می شوید که نویسنده داستان های یهودیان و مسیحیان را بدون هیچ نظم مشخصی بازگو می کند و به خاطر همین است که وانزبروگ می گوید که “روی هم رفته کمیت ارجاعات و تکرارهای مکرر و سبک شدیدا جدلی آن همگی نشان می دهد که متن در جوی محفلی مذهبی نوشته شده است که در آن بر حجمی از نوشته های آشنا در خدمت یک آموزه هنوز ناآشنا تاکید می شود”.
به وانزبروگ Wansbrough بر می گردیم که پدیده جالبی را در قرآن بررسی می کند و اینکه به نظر می آید الله عادت دارد که خود را تا حد خسته کننده ای به شکل های ادبی مختلف تکرار کند و من نمونه ساده از این پدیده را به شما نشان خواهم داد اما از الفبای عربی استفاده می کنم و بعد آنرا به شما توضیح خواهم داد. اگر به سوره ۱۶ آیه ۶۶ رجوع کنید:
وان لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونه
و اگر به سوره ۲۳ آیه ۲۲ رجوع کنید:
وان لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونها
این دو عبارت را با هم مقایسه کنید، آنها عینا یکی هستند به جز کلمه آخر که در دومی یک الف اضافه دارد. اولی یک خطا گرامری است چون موضوع جمع و مونث است و باید در آخر یک الف در ضمیر اضافه شود و عبارت دوم این خطا را تصحیح کرده است.
خوب این مثال به این معنی است که :
اولا الله عادت دارد حرفش را تکرار کند.
دوم اینکه نویسنده در گرامر عربی اشتباه کرده و در آیات بعدی آنرا تصحیح کرده است.
یا اینکه قرآن نویسندگان متعددی داشته که برخی با گرامر صحیح عربی آشنا بوده اند و برخی خیر و من معتقدم که این توضیح بهتری برای چنین پدیده ای است.
این پدیده را وانزبروگ “سنن گوناگون” می خواند و همانطور که کوک Cook می گوید: “ما در قران نتایج حاصل از پیشرفت های مستقل و احتمالا از سنت های محلی داریم که کمابیش در نسخه نهایی گنجانده شده و دست نخورده باقی مانده اند” و به بیان دیگر قرآن باید نویسندگان متعددی داشته باشد.
پیشتر در جایی گفته ام که منابع قرآن به پیش از محمد برمی گردد و یک نمونه اش به شرح زیر است:
قرآن به ما گریزی می زند به مردمی تحت عنوان اهل ایکه ستمگر بوده اند (سوره ۱۵ آیه ۷۸) و سنت اسلامی اصلا نمی تواند بگوید که این مردم ایکه چه کسانی بوده اند جز اینکه بگویند این کلمه نام یک مکان و وادی بوده و الله اعلم.
حال کلمه ایکه باید از کلمه Leuke Kome آمده باشد یعنی یک کلمه یونانی برای شهر سفید و در واقع شما نام Leuke Kome را در ادبیات یونانی و پریپلوسی می یابید و این یک بندری در پادشاهی نباطیان است.
اما این کلمه از منابع ادبی تا قرن سوم حذف می شود.
بعدها منابع از مکانی می گویند به نام هورا Hawra که کلمه سریانی برای سفید است و منابع یونانی ازAlaura می گویند که خوانش یونانی از Hawra سریانی است.
کلمه سریانی hawra در عربی به صورت al-Hawra در می آید.
اکنون می دانیم آنچه پیشتر Leuke Kome بوده اکنون al-Hawra است.
پس آنچه در قرآن حفظ شده در واقع نامی است که برای قرن ها از منابع ناپدید شده است اما هنوز به نام اصلی اما عربی شده اش یعنی ایکه در قرآن باقی مانده است.
و بله با اینکه اعراب گذشته بزرگی داشته اند اما این نام ناپدید شده و به شکل al-Hawra به زبان عربی داخل شده و تنها توضیح در اینجا این است که متونی شفاهی یا مکتوب این کلمه را از دوره پیش از محمد حفظ کرده اند و به منبع قران تبدیل شده اند.
این بدان معناست که در واقع برخی از منابع قرآنی به چند قرن پیش از محمد برمی گردند یعنی آنکه می توان محمد را از قرآن و نویسنده احتمالی اش جدا کرد.

Friday, March 7, 2014

احمق ها!

روحانیون زمانی که طاعون و وبا جان انسانها را میگرفت ، میگفتند کار خداست، دانشمندان ثابت کردند که کار، کار میکروبهاست .

!یاد فیلم دایی جان ناپلئون افتادم که میگفت کار ، کار انگلیسی هاست

سخن روزِ امروز!


«فرد را برای چیزی که به آن اعتقاد دارد به کلیسا راه می‌دهند ولی برای چیزی که می‌فهمد از آنجا اخراج می‌کنند.»
مارک تواین (Mark Twain)

Thursday, March 6, 2014

لطفا به عقاید مسلمانان احترام بگذارید!




اینکه نباید به اسلام و مقدسات توهین کرد و نباید به دین مردم کاری داشت سخنی است که شبانه روز از مسلمانان می توان شنید.
اما آیا اسلام و مسلمانان هم به دیگران و باورهایشان احترام میگذارند؟ خیر؛ در دین اسلام و بر اساس آیات قرآن، مسلمانان همه ی غیرمسلمانان، دگراندیشان، منتقدان اسلام و حتی پیروان ادیان دیگر را هرگونه که خواستند مورد توهین و فحاشی قرار می دهند و آنها را با القاب و برچسب های زشت و توهین آ میز که در قرآن آمده خطاب می کنند از جمله: ابله، نادان، حیوان، چهارپا، بوزینه، خوک، سگ، نجس، زنازاده، فاسق، بی شعور و … برای بهتر آشنا شدن با آیه های توهین آمیز در قرآن و همچنین فرهنگ و تربیت و ادب اسلامی ناب محمدی، نمونه هایی از فحاشی در قرآن که حاوی توهین و فحاشی های رکیک می باشد نقل می شود:
سوره بقره – آیه 10: في قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا و لهم عذاب أليم بما كانوا يكذبون در دلهایشان مرضى است و الله بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند، عذابى دردناک [در پیش] خواهند داشت.

خیلی کوتاه و موثر!

فاحشه کسی‌ که در عرض ۱۲ سال ۴۰ تا زن گرفت و با آنها به رختخواب رفت.

سخن روزِ امروز!




فریب دادن مردم آسانتر از این است که آنان را متقاعد کنی‌ که فریب خورده اند.
مارک تواین