Friday, November 29, 2013

آتئيسم و برداشت هاى نادرست ازآتئيسم








آتئيسم نظريه اى است كه در آن هستى خدا بطور مطلق انكار مى گردد. آتئيست ها اصولا معتقدند كه خدايى وجود ندارد و هر گونه بحث در باره وى را بى ثمر مى دانند. تعريف آتئيستم در برابر تئيستم( اعتقاد به وجود خدا) با دو شيوه متفاوت صورت مى گيرد. بعضى آتئيسم را عدم پذيرش نظريه تئيستى و بعضى ديگر آن را نفى نظريه تئيستى مى دانند. به هر حال نفى ديدگاه دينى و خداپرستانه محور بحث ماست و بدين سبب در آغاز به بررسى و تعريف آن مى پردازيم.

١. تئيسم نظريه اى است كه اصل اساسى آن اعتقاد به وجود خداى سنتى است.

در اين نظريه وجود حداقل يك خدا پذيرفته شده است. مونوئيست ها به تنها يك خدا و پولى ئيست ها به چندين خدا اعتقاد دارند. در فرهنگ هاى امروزى جهان اكثر تئيست ها، مونو تئيست هستند. از ديد آنان خدا داراى يك سلسله مشخصات سنتى است مانند قادر مطلق، داناى مطلق، خوبى مطلق و اينكه وى خارج از زمان و مكان مى زيد. تئيست ها فرض مى كنند كه خدايشان بطور فعال در تعيين سرنوشت بشر نقش بازى مى كند. در مقابل دئيست ها هر چند به تمام اين مشخصات خدا باور دارند ولى معتقدند كه وى در زندگى بشر دخالتى ندارد.

دئيست ها معمولا تنها دليل بر وجود خدا را، هستى جهان و نظم حاكم بر آن مى دانند. گاه نيز وجود ارزش هاى معنوى را به اين دلايل اضافه مى كنند. در عين حال اين عوامل را كافى براى پى بردن به طبيعت خدا نمى دانند. اين شواهد به نظر آنان نمى تواند ويژگى هاى وى، مانند اهداف، مقاصد و طبيعتش، را روشن سازد و بدين سبب دخالت وى را در امور انسانى به وسيله معجزه و اعمال مافوق بشرى رد مى كنند.

ما در اين بحث تنها به نظريه سنتى مونوئيستى كه در آن خدا با تمام خصوصيات انسانى شناسائى مى شود، البته به دليل گستردگى آن در اديان سامى يعنى يهوديت، مسحيت و اسلام و ديگر اديان مونوئيستى، توجه مى كنيم. 


٢. دو تعريف از آتئيسم

كلمه آتئيسم داراى ريشه يونانى (atheos) است. پيشوند آ به معنى بدون و كلمه(theos) يعنى خدا. بطور ساده آتئيسم يعنى بى خدا.

در يك تعريف گسترده از اتئيسم كه بطور كلى نظريه غالب نيز هست، آتئيست كسى است كه بر خلاف يك تئيست به خدا اعتقاد ندارد.

هنگامى كه كلمه آگنوستيسم مطرح شد تفاوت ميان اين دو نظريه چندان آشكار نبود. كلمه آگنوستيست اول بار بوسيله توماس هاگلى در ١٨٦٩ بكار رفت. او اين اصطلاح را در مورد كسى بكار مى برد كه در زمينه وجود خدا يا ديگر موجودات ماورا طبيعى موضع روشن و دقيقى نداشت. آگنوستيست ها معتقدند شواهد كافى براى قضاوت در مورد وجود يا عدم وجود خدا در دست نيست و انسان نمى تواند تصميم نهائى خود را مدلل كند و تا زمانى كه شواهد كافى جمع آورى نشده است بايد از اثبات يا نفى هستى چنين موجوداتى اجتناب كرد.

در منطق به اين نوع برخورد
argumentum ad ignoratiam مى گويند. بدان معنى كه از هر فرضى كه درستى يا نادرستى آن قابل اثبات نيست مى توان هر نتييجه دلخواهى را استنتاج كرد. براى مثال هيچكس نمى تواند اثبات كند كه آيا در جهان هستى موجودات هوشمند ديگرى زيست مى كنند يا خير. بدرستى من مىتوانم نتيجه بگيرم كه آرى وجود دارند. هرچند روشن است كه اين نتيجه منصفانه نيست چون شاهدى بر اين مدعا وجود ندارد. بخشى از آگنوستيست ها مصرانه معتقدند كه چون هيچكس نمى تواند نشان دهد كه خدا هست يا نيست ، بنابر اين هر تلاشى در اين زمينه به استفاده از اين اصل منطقى منجر مى گردد.

بعضى ديگر باور دارند كه امكان قضاوت در مورد وجود خدا به دليل ماهيت اين پرسش از دايره توانائى تجربى بشر خارج است. انها مى گويند هرگز فاكت هاى كافى براى اين نوع تصميم گيرى فراهم نخواهد شد چرا كه گرد آورى اطلاعات مربوطه توسط حواس و شعور انسانى امكان پذير نيست.

روشن است كه آگنوسيست ها به اين سبب از تئيست ها فاصله مى گيرند. بنابراين در يك تعريف گسترده از آتئيسم مى توان آگنوستيست ها را آتئيست دانست.

در تعريف ديگرى از آتئيسم كه دايره تنگ ترى از تعريف فوق دارد و كمى سخت گيرانه است، اتئيست كسى است كه وجود خدا را صريحا نفى مى كند. در دايره اين تعريف آگنوسيست ها جايى نداشته و آتئيست بحساب نمى آيند. هرچند بكار گيرى تعريف اول مزايائى دارد وليكن ما در اين بحث تعريف دوم را پذيرفته و كسى را آتئيست مى دانيم كه وجود خدا را صريحا نفى مى كند.
ما در اين نكته با آگنوسيست ها هم عقيده ايم كه ادعاى تئيست ها داراى پايه و اساسى نيست ولى درعين حال باور داريم كه دلايل كافى براى نفى وجود خدا در دست است.

حال به تعريف چند مفهوم كه در اين بحث بكار مى روند مى پردازيم:

تئيسم: باور به خداى يگانه، و اينكه خدا قادر مطلق، داناى مطلق و خوبى مطلق است و خارج از زمان و مكان قرار دارد. خدا در جهان فعال است.

خداى سنتى: خدايى كه تئيست ها به وى اعتقاد دارند.

دئيسم: باور به خداى يگانه، و اينكه خدا قادر مطلق، داناى مطلق و خوبى مطلق است و خارج از زمان و مكان قرار دارد. خدا در جهان غير فعال است.

پولى تئيسم: باور به وجود چندين خدا كه هيچيك از آنان خداى تئيست ها نيست.

آتئيسم: باور به اينكه خدائى وجود ندارد.


٣. برداشت هاى نا درست ازآتئيسم

اكثر افراد به نحو عجيبى در مورد اتئيسم بى اطلاع هستند. در ادامه به بعضى از برداشت هاى اشتباه در اين زمينه مى پردازيم:

آ) انسان ها آتئيست مى شوند چون مايلند در انجام هر كارى آزاد باشند.
اين يك اشتباه معمولى است كه فكر مى كنند آتئيست ها مخالف اصول اخلاقى هستند. ما باور داريم كه اعتقاد داشتن به موضوعى بر اساس صحت و قابل اثبات بودن آن است و نه اميد داشتن به دريافت پاداش يا جزا. مانند رفتن به بهشت يا جهنم. عدم اعتقاد به وجود خدا سبب نمى شود كه انجام هر عملى مجاز دانسته شود. در واقع آتئيست ها به طرز اكيدى به اصول اخلاقى پايبندند.

ب) آتئيست كسى است كه از خدا متنفر است.
آتئيست از خدا متنفر نيست. او نمى تواند از چيزى متنفر باشد كه اصولا وجود ندارد. آتئيست شورشگرى بر عليه خدا نيست. كسى كه چنين فكر مى كند مطمئنا تعريف آتئيسم را درك نكرده است.

ج) آتئيست شيطان را مى پرستد.
آتئيست كسى است كه وجود هر موجود ماورا طبيعى مانند خدا، شيطان، ديو، ملائكه و شبيه آن را رد مى كند. بنابر اين چنين نظرى هيچ پايه و اساسى ندارد و باز مى توان آن را ناشى از درك تعريف آتئيسم دانست.

د) هر كسى چيزى را پرستش مى كند. پس آتئيست ها هم بايد نوعى خدا را پرستش كنند.
بعضى اوقات تئيست ها متوجه غير عقلايى بودن اعتقادات خود مى شوند. چون در مقام دفاع يا تعديل نظريه خود بر مى آيند، بدنبال "هم گناه" مى گردند. در اين تلاش كه نشان دهند آنان همان كارى را مى كنند كه ديگران، ناگهان ادعا مى كنند كه هر كسى چيزى را مى پرستد و بدينسان وجدانشان را آسوده مى كنند. آنان نمى توانند درك كنند كسانى نيز هستند كه به خدائى اعتقاد ندارند و براحتى و گاه آسوده تر از آنان نيز به زندگى كردن مشغولند. اين ادعا نادرست است و آتئيست ها هيچ چيز يا كسى را نمى پرستند.
گاه تئيست ها تعريفى ديگرى از پرستش به دست مى دهند. "فكر كردن به اينكه چيزى در زندگى شما مهم است"
اين تعاريف چنان مبهم و كشدار است كه هيچ جنبه دينى را در مورد آتئيست ها در بر نمى گيرد. اينكه فكر كردن به چيزى يا كسى يا عقيده اى مهم در زندگى همسان با پرستش آن قرار بگيرد حرفى است عبث. باور به اينكه كسى در زندگى انسان داراى اهميتى ويژه است بدان معنا نيست كه وى خداست.

No comments:

Post a Comment